امام رضا (فداش بشم)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

امام رضا (فداش بشم)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

از همبن فاصله ی دور سلام...

به نام خدایی که حضرت معصومه(س) را آفرید
سلام برشما امام خوبی ها و مهربانی ها، امام رضا(ع) و صلوات خدا و ملائک برشما، اگر منت بگذارید و این پست را از همراهانتون در وب نوشتِ امام رئوف(علیه السلام) بپذیرید، تمام دنیا را هدیه داده اید به فقرای در خونتون:

تولد آبجی عزیزتان، بانوی بهشتی، حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، بر شما مبارک باد.


در زیارتنامه حضرت معصومه(سلام الله علیها) بعد از :
سلام بر حضرت آدم
(علیه السلام)
سلام بر حضرت نوح
(علیه السلام)
سلام بر حضرت ابراهیم(علیه السلام)
سلام بر حضرت موسی(علیه السلام)
سلام بر حضرت عیسی(علیه السلام)

سلام ها به گونه ای است که مخاطب را حاضر در حرم حضرت معصومه میدانیم و از جمله های "السلام علیک یا ..." استفاده می کند:

یعنی سلام بر شما ای رسول خدا(صلی الله علیه و اله) ...
 سلام بر تو شما علی بن ابی طالب
(علیه السلام)...
سلام بر شما ای فاطمه زهرا
(سلام الله علیها) ... تا امام حسن عسگری(
(علیه السلام))
  • زائر پناهنده

یک کارت برای امام رضا ،مشهد . یک کارت برای امام


 


 زمان، مسجد جمکران . یک کارت برای حضرت معصومه،قم .این یکی را خودش برده بود


انداخته بود توی ضریح . « چرا دعوت شما را رد کنیم؟ چرا به عروسی شما


 


کی بهتر از شما؟ ببین همه آمدیم. شما عزیز ما هستی .» حضرت


زهرا


 


آمده بود به خوابش ، درست قبل از عروسی!

  • زائر پناهنده
  • زائر پناهنده


بزرگترین سفره افطاری که تا الان دیدین در حرم امام رضابزرگترین سفره افطاری که تا الان دیدین در حرم امام رضا

بزرگترین سفره افطاری که تا الان دیدین در حرم امام رضا

بزرگترین سفره افطاری که تا الان دیدین در حرم امام رضا

بزرگترین سفره افطاری که تا الان دیدین در حرم امام رضا

بزرگترین سفره افطاری که تا الان دیدین در حرم امام رضا


بزرگترین سفره افطاری که تا الان دیدین در حرم امام رضا



  • زائر پناهنده
اباصلت در آخرین جمعه ماه شعبان، می‏رود خدمت حضرت امام رضا(علیه السلام).
 
حضرت ابتدا به او می‏فرماید: اى اباصلت ماه شعبان بیشترش گذشت و این جمعه آخر آن است، پس آنچه از اعمال خیر که در این ماه در انجام آن کوتاهى کرده‏ اى در این چند روزى که باقى مانده تدارک کن، و بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است و ترک آنچه براى تو فائده‏اى ندارد،

و دعا و استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن، و از گناهان و نافرمانی‏هایت به ‏سوى خدا بازگرد و توبه نما، تا این ماه خدا به تو رو کرده باشد در حالى که تو با خدایت- عزّوجلّ- اخلاص ورزیده باشى، و امانتى بر گردن خود باقى مگذار مگر آنکه آن را ادا کنى،
و نیز در دلت کینه هیچ مۆمنى نباشد
مگر اینکه آن را از دل بیرون کنى،
 و
هیچ گناهى را که مرتکب بوده‏اى وامگذار مگر آنکه آن را رها کرده و از آن دورى گزینى،
 و از خداوند پروا داشته باش، و در امور نهان و آشکارت بر او توکّل و اعتماد کن، و هر کس بر خدا توکّل کند همانا خداوند او را کافى است، زیرا خداوند کار خود را به انجام می‏رساند، و براى هر چیز اندازه‏ اى قرار داده است،


 و در باقی‏مانده این ماه زیاد این ذکر را بگو:
«اللّهم إن لم تکن قد غفرت لنا فی ما مضى من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه».
(یعنى: پروردگارا! اگر تاکنون در این ماه ما را نبخشیده‏اى، پس از تو می‌خواهیم که در باقیمانده این ماه ما را ببخشى و بیامرزى).
زیرا خداوند تبارک و تعالى در این ماه مردم بسیارى را به جهت احترام ماه مبارک رمضان از آتش آزاد مى‏کند.
منبع :http://shia-patogh.blogfa.com/
  • زائر پناهنده

جرعه های رضوی:

 خواب به موقع و به اندازه به تن، قدرت و نیرو می بخشد. بحارالانوار،59،ص316

کسی که می خواهد از معده اش آزار نبیند، بلافاصله روی غذا آب نخورد تا از غذا خوردن فارق شود و هر کس چنین کند بدنش مرطوب(سرد مزاج) و معده اش ناتوان شود و رگ ها نیروی غذا را دریافت نکنند.

خوردن تخم مرغ با ماهی، نقرس، قولنج، و بواسیر و درد دندان می آورد و می فرماید: خوردن گوشت خام  مایه ی تولید کرم در شکم است. مستدرک الوسائل ،ج16، ص359، بحارالانوار، ج59، ص319

هرگاه مردم گناه تازه ای مرتکب شوند که در گذشته انجام نمی دادند، خدا آنان را به گرفتاری(و بیماری)تازه و بی سابقه مبتلا کند. الکافی،ج2،ص 275

آب جوشانده برای هر چیز مفید است و هیچ زیانی ندارد. مکارم الاخلاق، ص157

هر کس می خواهد در طول زمستان زکام نگیرد هر روز سه لقمه انگبین(عسل با موم) بخورد. بحار الانوار، جلد59، ص322.

امام رضا علیه السلام می فرمایند:  ناخن ها را روز سه شنبه و روز چهرشنبه استحمام کنید و نیاز به حاجت را روز پنجشنبه برآورید، و روز جمعه با بهترین عطرها خود را خوشبو کنید.(عیون الاخبارالرضا علیه السلام، ج1، ص279)

خدا شراب را از آن جهت حرام اعلام کرده که موجب تباهی و تغییر خردهای نوشندگان آن است.

سرکه ذهن راتیز و عقل را افزون می کند.

  • زائر پناهنده

محمدعلی(نیکنامی) وصیت کرده بود: "وقتی پیکرش را برای طواف به حرم می برند مدت بیشتری پای ضریح نگه دارند". به خدام که گفتیم قبول نکردند و گفتند: حرم شلوغه و پیکر ایشون همانطور که با بقیه شهدا وارد می شه همراه بقیه هم خارج می شه. آن روز حدود سی تا چهل شهید را کنار ضریح قرار داده بودند. مراسم نوحه خوانی هم برگزار شد و بعد شهدا رو طواف دادند.

 

یا علی موسی الرضا

اما وقتی نوبت محمدعلی شد متوجه ریختن قطره های خون از پایین پیکر شدیم و خدام را خبر کردیم. به خاطر اینکه آب خون روی فرش ها می ریخت از تکون دادن پیکر خودداری کردند. حدود بیست و پنج دقیقه طول کشید تا پیکر را توی دو لایه پلاستیکی قرار دادند و دیگه خونی ازش نریخت به خاطر اتفاقی که افتاد، محمدعلی نیم ساعت بیشتر از بقیه کنار ضریح بود و به خواسته اش که توی وصیت نامه اش گفته بود رسید.

راوی:خواهر شهید

منبع:کتاب من شهید می شوم ص۱۲۸

  • زائر پناهنده
  • زائر پناهنده

برخی نکات فصل پانزدهم کتاب انسان 250 ساله(امام رضا علیه السلام)

(بیانات امام خامنه ای(دامت برکاته) درباره زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام)

 

همیشه چنین است که نزدیکی دین داران به دنیا طلبان از آبروی دین داران می کاهد و بر آبروی دنیا طلبان می افزاید. مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان مقاصدی  را تعقیب می کرد که اما سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. امام علی بن موسی الرضا علیه السلام با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی ای که خود به وجود آورده بود، به طور کامل شکست داد:

هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و ناراحتی خود پر کرد، به طوری که همه کس یقین کردند که مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور می کند. امام  در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانواده اش هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که برای وداع انجام می داد، با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشک، بر همه پابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست. همه ی کسانی که باید طبق انتطار مأمون نسبت به او خوش بین ونسبت به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین می شدند، در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه ی مأمون که امام عزیزشان را این طور ظالمانه از آنان جدا می کرد و به قتلگاه می برد لبریز شد.

هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحا آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند. حتی فضل بن سهل در جمعی از کارگزاران و مأموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده ام، امیرالمومنین آن را به علی بن موسی الرضا(ع)  تقدیم می کند و علی بن موسی دست رد به سینه ی او می زند.

علی بن موسی الرضا( علیه السلام) فقط بدین شرط ولایتعهدی را پذیرفت که در هیچ یک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مأمون که فکر می کرد فعلا در شروع کار، این شرط قابل تحمل است و بعدها به تدریج می توان امام را به صحنه ی فعالت های خلافتی کشانید، این شرط را از حضرت قبول کرد.

معمّربن خلّاد از امام هشتم(ع) نقل می کند که مأمون به امام می گوید اگر ممکن است به کسانی که از او حرف شنوی دارند در باب مناطقی که اوضاع آن پریشان است چیزی بنویس و امام استنکاف می کند و قرار قبلی که همان عدم دخالت مطلق است را به یادش می آورد. و یا در ماجرای نماز عید مأمون به این بهانه که" مردم قدر تو را بشناسند و دل های آنان آرام گیرد" امام را به امامت نماز عید دعوت می کند. امام استنکاف می کند و پس از اینکه مأمون اصرار را به نهایت می رساند، امام به این شرط قبول می کند که نماز را به شیوه ی پیغمبر و علی بن ابی طالب به جا آورد و آنگاه امام از این فرصت چنان بهره ای می گیرد که مأمون را از اصرار خود پشیمان می سازد و امام را از نیمه ی راه نماز بر می گرداند، یعنی به ناچار ضربه ی دیگری بر ظاهر ریاکارانه ی دستگاه خود وارد می سازد.

اما بهربرداری اصلی امام(ع) از این ماجرا بسی از این ها مهم تر است. تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصدوپنجاه سال جز در خفا و با تقیّه  و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود نزدیکان درجه یک گفته نشده بود، به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه ی یک آنان قرار نمی گرفت، آن را به گوش همه رساند. در آن سال در مدینه و شاید در بسیاری از آفاق اسلامی هنگامی که خبر ولایتعهدی علی بن موسی الرضا رسید در خطبه فضایل اهل بیت بر زبان رانده شد. اهل بیت پیغمبر که هفتاد سال علنا بر منبرها دشنام داده شدند و سال های متمادی دیگر کسی جرأت بر زبان آوردن فضایل آنان را نداشت، اکنون همه جا به عظمت ونیکی یاد شدند، دوستان آنان از این حادثه روحیه و قوت قلب گرفتند، بی خبرها و بی تفاوت ها با آن آشنا شدند و به آن گرایش یافتند و دشمنان سوگندخورده احساس ضعف و شکست کردند، محدثین و متفکرین شیعه معارفی را که آن روز جز در خلوت نمی شد به زبان آورد، در جلسات درسی بزرگ و مجامع عمومی بر زبان راندند.

در حالی که مأمون امام را جدا از مردم می پسندید و این جدایی را در نهایت وسیله ای برای قطع رابطه ی معنوی و عاطفی میان امام و مردم می خواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار می داد، با اینکه مأمون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را به طرزی انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند. امام در همان مسیر تعیین شده، از هر فرصتی برای ایجاد رابطه ی جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد. در اهواز آیات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دل هایی که با او نامهربان بودند قرار داد، در نیشابور حدیث «سلسله الذهب» را برای همیشه به یادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانه های معجزه آسای دیگری نیز آشکار ساخت و در جابه جای این سفر طولانی فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد، در مرو که سر منزل اصلی و اقامت گاه خلافت بود هم هر گاه فرصتی دست داد حصارهای دستگاه حکومت را برای حضور در انبوه جمعیت مردم شکافت.

شاعر ناسازگار و تند زبانی چون دعبل که هرگز به هیچ خلیفه و وزیر و امیری روی خوش نشان نداده و در دستگاه آنان رحل اقامت نیفکنده بود و هیچ کس از سرجنبانان خلافت از تیز زبان او مصون نمانده بود و به همین دلیل همیشه مورد تعقیب و تفتیش دستگاه های دولتی به سر می برد و سالیان دراز، دارِ خود را بر دوش خود حمل می کردو میان شهرها و آبادی ها سرگردان و فراری می گذرانید، توانست به حضور امام و مقتدای محبوب خود برسدو معروف ترین و شیواترین قصیده ی خود را که ادعانامه ی نهضت علوی بر ضد دستگاه های خلافت اموی و عباسی است برای آن حضرت بسرایدو شعر او در زمانی کوتاه به همه ی اقطار عالم اسلام برسد، به طوری که در بازگشت از محضر امام آن را از زبان رئیس راهزنان میان راه بشنود.

 یک سال پس از اعلام ولیعهدی وضعیت چنین است.

مأمون، علی بن موسی الرضا را از امکانات و حرمت بی حد و مرز برخوردار کرده است، اما همه می دانند که این ولیعهد عالی مقام در هیچ یک از کارهای دولتی یا حکومتی دخالت نمی کند و به میل خود از هرآنچه به دستگاه خلافت مربوط می شود روگردان است و همه می دانند که او ولیعهدی را به همین شرط که به هیچ کار دست نزند قبول کرده است.

مأمون چه در متن فرمان ولایتعهدی و چه در گفته ها و اطهارات دیگر، او را به فضل و تقوا و نسب رفیع و مقام علمی منیع ستوده است.

مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوش بین و دست و زبان تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلکه حتی علی بن موسی مایه ی امان و اطمینان و تقویت روحیه ی آنان نیز شده است، در مدینه و مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علی بن موسی به تهمت حرص به دنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاده بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایش گران پس از الها به فضل و رتبه ی معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است.

کوتاه سخن آنکه مأمون در این قملر بزرگ شکست خورد و برای مقابله با دشمنان آشتی ناپذیر دستگاه های خلافت یعنی ائمه ی اهل بیت علیهم السلام به همان شیوه ای متوسل شد که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند یعنی قتل.

مأمون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دست زده است که شاید بتوان این آخرین علاج را آسان تر به کاربرد، شایعه پراکنی و نقل سخنان دروغ از قول امام

: ناگهان در مرو شایع شد که علی بن موسی همه ی مردم را بردگان خود می داند !

هنگامی که ابی الصّلت این خبر را برای امام آورد، حضرت فرمود: " بارالاها، ای پدیدآورنده ی آسمان ها و زمین، تو شاهدی که نه من نه هیچ یک از پدرانم هرگز چنین سخنی نگفته ایم و این یکی از همان ستم هایی است که از سوی اینان به ما می شود."

تشکیل مجالس مناظره مثل مناظره امام با رهبران ادیان و مذاهب مختلف نیز از جمله ی این تدبیرهاست. که چنان که می دانیم مأمون از تأثیر این وسیله نیز نومیدتر می شد.

بنابر روایت یک یا دوبار توطئه ی قتل امام را ریخت و یک بار هم حضرت را در سرخس به زندان افکند، اما این شیوه ها هم نتیجه ای جز جلب اعتقاد همان دست اندرکاران به رتبه ی معنوی امام را به بار نیاورد، و مأمون درمانده تر و خشمگین تر شد. در آخر چاره ای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچ واسطه ای امام را مسموم کند. و همین کار را هم کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود.

این گذری بر یکی از فصل های عمده ی زندگی نامه ی سیاسی 250 ساله ی ائمه ی اهل بیت علیهم السلام بود که امید است محققان و اندیشمندان و کاوشگران تاریخ قرن های اولیه ی اسلام همت بر تنقیح و تشریح و تحقیق هر چه بیشتر آن بگمارند.             

امام رضا(فداش بشم)   
  • زائر پناهنده
  • زائر پناهنده